هر نوع تاييد يا تخريب افراد و نهادها در وبلاگها و سايتهاي اينترنتي به نام نويسنده اين وبلاگ، كذب محض و غيرقابل استناد است. تادانه هرگز در هيچ وبلاگي پيغام نميگذارد
دو نگاه به یک نویسنده
فریق تاجگردون: رمان سوگ مغان، همچنانکه خود نویسنده نیز میگوید، داستانی است از دل کابوسهای جمعی مردم یک منطقه، منطقه بم و کرمان، مردمی در دل کویر. آنجا که همواره توسط حکام و سلاطین لگدکوب شده و مردمش و قهرمانانش قربانی ستمکاری آنان گشتهاند. مردمی که همواره با ستم و جنایت رو در رو شده و قربانی شدهباشند، ناچار در ذهنیت خویش قهرمانان اسطوره ایشان نیز قربانی شر و تاریکی میشوند. رمان سرشار از نماد است. گزو موجود گوژپشتی که دستانش به زمین میرسد و چون حیوانات حرکت میکند که نشانی از ابلیس است. کوزههای نشاندار، که پر هستند از چشمان از حدقه درآمده و لاشههای متلاشی شده و دستان بریده، مار که نماد شیطان و شرارت است و کبوتر، نماد پاکی و تقدس. گزو این گوژپشت زشت با همکاری پشنگ بر تاریخ حکم میراند و اعماق زمان را با آثار جنایتش نشان میگذارد. کبوتران سربریده میشوندو پرهای سفید آنها در خون شناور میشوند تا تقدس و معصومیت در چنگال شیطان گرفتار شود... ادامه نقد
فریق تاجگردون: همین چند وقت پیش بود که رمان قبلی محمدعلی علومی، «سوگ مغان» را خواندم. رمانی خوب و عمیق، با لایههای بسیار، که به گمان من یکی از رمانهای خیلی خوبی است که این اواخر نوشته شده است. شاید با همین ذهنیت بود که وقتی کتاب «خانه کوچک» را تمام کردم، آنرا دور از انتظار از قلم چنین نویسندهای یافتم. «خانه کوچک»، در مقایسه با آثار قبلی و آثار دیگر نویسندگان، اثری دور از انتظار از آقای علومیاست. در مقام مقایسه باید گفت که این رمان، اثری سطحی و شبهرمانتیک، با نثری نوجوانانه و خام است که نهتنها داستان قابل ملاحضهای را روایت نمیکند، بلکه سرشار است از نصایح فضلمآبانه نویسنده که هر خوانندهای که اندکی با ادبیات آشنا باشد را بهزودی از خود دلزده و دلسرد میکند. البته ممکن است گفته شود که اثری عامهپسند است که برای قشر آشنا به ادبیات نوشته نشده، بلکه برای عامه مردم به نگارش درآمده است. ادامه نقد